دو ماهگي ... 1/8/1390
امروز نارون عزيزم دو ماهه شد.ساعت 8 صبح نارون رو براي واكسيناسيون به مركز بهداشت برديم. خيلي گريه كرد و دلم براش سوخت. در راه برگشت به خونه براش دماسنج و قطره استامينوفن خريديم. خوشبختانه زياد تب نكرد اما از گريه هاش مشخص بود كه درد زيادي داره. الان ساعت 2:31 بعد از ظهره. نارون كنارم خوابيده.هرازچندگاهي بيدار ميشه و به اطرافش نگاه ميكنه و دوباره ميخوابه. خدا كنه ديگه دردي نداشته باشه. تا يادم نرفته قد و وزنشم مينويسم. قد: 59 سانت وزن: 5400 گرم ...
نویسنده :
مامان
15:25