دومين دندون نارون
دوشنبه 10 /3/91
نارون خيلي بيتابي ميكرد. تقريبا ميتونم بگم از صبح تا شب همش نق زد و گريه كرد. من نميدونستم چشه كه اينطوري ميكنه. اعصابم حسابي داغون شده بود. آخه هيچ كاري هم از دستم بر نمياومد.فردا صبحش كه بيدار شدم ديدم يه دندون خوشگل رو لثه بالائيش درآورده.
نارون جونم ديگه دندوناش داره يكي يكي درمياد. الهي ماماني فدات بشه كه اينقد اذيت ميشي و درد و تحمل ميكني.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی