كارهايي كه نارون تو يكماه اخير ياد گرفته
امروز سه شنبه 28 خرداد 1392 هست.
خيلي وقته فرصت نكردم درباره نارون عزيزم چيزي بنويسم . تمام وقتم پر شده با نارون.
الان دلم ميخواد كارايي رو كه نارون تو يكماه اخير ياد گرفته انجام بده اينجا بنويسم.
خيلي از كلمات رو بعد ازينكه من ميگم تكرار ميكنه. كلماتي مثل ماماني (ماما ني ني ) .. تيك تاك (تي تا)... بابا (با با) ....جيش (جيش) پي پي (پِ پِ)... مهشيد (اديد) ... دوربين (دُ بيي)
امروز صبح بهش گفتم نارون ماشين چي ميگه؟ جواب داد: بيي بيي(يعني بيب بيب)
دستورات زيادي رو هم با گفتن من اجرا ميكنه مثل:
1- نارون برو آلبوم عكستو بيار
2- نارون سي دي و روشن كن.(خاموش كردن و هم بلده)
3. موهاتو شونه كن
4. مسواك بزن.(البته فقط يه لحظه مسواك و ميكشه به دندوناشو و پرت ميكنه يه طرف)
5. توپ و شوت كن.
6. در بزن
7.دست بزن
8- باي باي كن
*عاشق اينه كه باباش باهاش "بالا بالا" بازي كنه يعني پرتش كن هوا.
**منم هميشه باهاش "بدو بدو" ميكنم. دستشو ميگيرم ازينطرف اتاق به اونطرف باهم ميدوئيم.
***وقتي ميگم نارون بيا "بپر بپر" كنيم ، مياد دستامو ميگيره و اداي زماني رو درمياره كه با هم رو ترامبولين ميپريديم . زانو هاشو خم ميكنه ولي نميتونه پاهاشو از زمين جدا كنه.
**** شعر ساعت و توپ سفيدم رو هميشه براش ميخونم. امروز صبح داشتم براش شعر ساعت و ميخوندم ...يه ساعت رو ديواره خيلي پركاره ...يدفه نارون گفت ..تي تا (يعني تيك تاك) صداي ساعت و گفت.
***** يه چيزي دستش باشه نخواد بمن بده سريع ميدوئه ميره تو يه اتاق ديگه يا يه گوشه قايم ميشه ..اگه چند بار بهش بگم بده مياد اون چيزو ميده بهم.