شب يلداي 92
يلداي امسال هم اومد و گذشت. البته من دير دارم در موردش مينويسم . چون يخورده كار داشتم و سرم شلوغ بود. امسال برعكس پارسال مهمون نداشتيم و جمع سه نفره خودمون بوديم. انار و هندونه از قبل خريده بوديم. منم كيك و پشت زيك درست كردم و باباي نارون هم يكم تنقلات خريده بود . همه رو گذاشتم رو ميز آشپزخونه و حالا بخور كي نخور. دختركم حسابي از ديدن خوراكي ها ذوق كرده بود. مخصوصا كه باباش براش پفك هم خريده بود . آخرش هم يه فال براي خودمون گرفتيم. دو بيت اولش رو مينويسم. عكس روي تو چو در آينه ي جام افتاد &...
نویسنده :
مامان
14:45